امشب از اون وقتایی بود که من وقتی رو گذاشتم برای خوندن . خوندن آدمایی که روزی اینجا برام یادداشت هایی و گذاشتن
توی صفحه یه دوستی خوندم راه واسه رهایی از افسردگی نبود؟!
بعد داشتم فکر میکردم خب پاییزه دیگه . منم هوا ابری میشه حس و حالم میخوره به هوشنگ ابتهاج و این داستانا تازه افسردگی فصلی هم هست .
بعد یکم دیگه فکر میکردم . اصلا چه اصراریه رها شیم از افسردگی :)
باهاش رفیق شیم ! ازش یاد بگیریم . دکی میگفت هر غم و اندوهی قراره به ما یه چیزی یاد بده . زمان باید بدیم بهش . نه اینکه زمان حلش میکنه ها نه زمان کمک میکنه یاد بگیریم ازش .
+چقدر رو تاریخ فردا تاکید دارم:)
یاد ,افسردگی ,میکردم , بعد ,هوشنگ ,فکر ,فکر میکردم ,از افسردگی ,هوشنگ ابتهاج ,یاد بگیریم ,اندوهی قراره
درباره این سایت