+شب است و هوا تاریک و بس بارونی . صدای رعد و برق میاد و به شدت دوست داشتنی:)
آبان در نظر من یه شخصیت موقر و آرومه حالا یکی نیست بگه کی از تو نظر خواست ؟!
ولی خب من دوسش دارم و نظر میدم ! توصیفش میکنم .
آبان مهربونه. اما اهل جار و جنجال نیست . آبان پر از فکر و برنامست . آبان مظلومه! اما اینطور نشون داده نمیشه ! آبان پر از مشغله و دغدغس! آبان یه لبخند میون یه دنیا خستگیه . آبان کم حرفه . ساکت شاید . آبان یه روزی همه رو به تحسین وا میداره. آبان دیوونست و خستگی ناپذیر . آبان شاید اجتماعی از یاس و نشدن ها باشه که جلوشون ایستاده و کم نمیاره .
آبان خم میشه اما خم به ابرو نمیاره . آبان بیخیالیه که بیخیال نمیشه آبان تنهاست. سرد شاید بنظر برسه اما باید بشناسی تا بتونی بگیش. تا حسش کنی .
+ اعلامیه یکی از بچه های دانشگاه و دیدم که فوت شده . خب اصلا نمیشناسمش که کی بوده ولی غمگینم. خدا بیامرزتش. هوم من اگه بمیرم چی میگن مثلا؟ سرخوش بود؟ بیخیال بود؟ شعر زیاد میخوند ؟ مسخره بازی زیاد در میورد . ؟ خوابالو بود ؟ هوم ؟ چه وضعیه ها !
+آقا امیدوارم همینطوری بارون بیاد . تا فردا همینطوری بیاد و من فردا برگشتن ها موش آب کشیده شم .
دعای موقع بارون میگیره؟ خدایا همونی که میدونی !
+ امروز دوست مامان ک اومد خونمون داشت تعریف میکرد خواستگار خواهرش که بله رو گرفت بعد از بله برون
خواهرهای داماد میرن یه کتاب اسم میگیرن . میارن میگن اگه اجازه بدید به این اسم ازین به بعد عروس و صدا کنیم . ینی من شگفت زده شدم:/// والا اگه من بودم جدا طلاق میگرفتم:// مگه مغازس؟ آدم بی هویته؟!
عجب!
+خدایی راست میگن یه وقتایی یه چیزایی جلوی چشمامونه و نمیبینیم این همه مدت گفتم میز ! حواسم به دایی چشم رنگی نبود که تو کار چوبه! این همه گفتم چراغ مطالعه از کجا بگیرم پس ! اصلا حواسم نبود دم خونه ی مامان جون هم داره . هیجان دارم . برای کنج دنج مطالعه ام !
میخوام یه کاغذ بچسبونم رو دیوار ثبت کنم لحظه لحظه ی آبان دوست داشتنی رو!
آبان ,یه ,؟ , ,رو ,تو ,نمیشه آبان ,دوست داشتنی ,این همه ,آبان یه ,آبان پر
درباره این سایت